فئودورداستایوفسکی نویسنده روس
ادبیات روسیه مدیون نویسندگانش درقرن هجدهم و نوزدهم میلادی است. نویسندگانی که سعی داشتند با قلم خود شرایط جامعه آن روزگار را بر کاغذ به ثبت برسانند.
ازجمله این نویسندگان می توان به فئودورداستایوفسکی نویسنده روس اشاره داشت , این نویسنده مشهورروسی به خوبی زندگی مردم را درک می کرد زیرا خودش نیز برخاسته از از دل مردم بود فقر وگرسنگی در آن دوران گریبان گیر بسیاری از مردم روسیه بود و داستایوفسکی نیز از این مسئله مستثنی نبود.
او معتقد بودبهترین سوژه برای نوشتنداستان، دقت در زندگی مردم جامعه است. لذاروزها یک صندلی در کنار در خانهاشمیگذاشت و به حرکات و رفتار مردم کوچه وخیابان نگاه میرد و داستانی در ذهنمیپرواراند و سپس روی کاغذ میآورد.
فئودورداستایوفسکی نویسنده روسدر ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱در خانوادهای متوسط در شهر مسکو چشم بهجهان گشود و از کودکی به مدرسه نظام در سنت پترزبورگ رفت تا در آن جا در رشته مهندسی بهتحصیل بپردازد.
پس از فارغالتحصیل شدنتصمیم گرفت به مطالعه کتب روانشناسی و فلسفهبپردازد. او توجه خاصی به عقاید (زیگموندفروید)داشت. همچنین زبان فرانسه را آموختو به ترجمه زمان (اوژنی گرانده)نوشته (بالزاک)پرداخت. با چاپ اولین ترجمه و استقبالی که از آن صورت گرفت، تصمیم گرفت دستبه قلم شود و مدتی بعد برایکسب درآمد و برآورد هزینه زندگی خود وخواهر و برادرانش، در سال ۱۸۴۴ خبرنگار ونویسنده مجله سنت پترزبورگ ژورنال شد.
دوسال بعد اولین رمانش را بانام (مردم فقیر)بهچاپ رساند. این نویسنده ۲۳ ساله از همان ابتداتراژدی جامعه روسیه را در لابه لای داستانهایخود گنجانده بود.
فئودورداستایوفسکی نویسنده روسدر سال ۱۸۴۹ به دلیل شرکت درمحافل انقلابی و فعالیت علیه تزار نیکلای اولدستگیر و زندانی شد سپس به سیبری فرستاده شدتا به بیگاری و کارهای سخت در شرایط بد آب وهوای سیبری وادار شود. داستایوفسکیخاطراتش را به عنوان یک زندانی در کتابی به نام”خانه مرگ” در سال ۱۸۶۲ پس از آزادی اززندان نوشت. او در سال۱۸۵۴ از کمپ زندانیان سیبری آزاد شد وبالاخره در سال ۱۸۵۹ توانست به سنتپترزبورگ بیاید و نوشتن را از سر بگیرد. هر چند که در همان زمان همسر جوانش را از دست داده بود و این غم بزرگ در نوشته هایش نیز هویداست.
در همان سالها بود که وی کتاب معروف خود (جنایات ومکافات)و (مکارباز)را نوشت. در نوشتن این کتاب ها منشی و تند نویس او به نام “آنا: همکاری بسیاری داشت و بعدهااین دختر شیفته داستایوفسکی شد و با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب چهار فرزند شدند.
آنا سر و سامانی بهزندگی فئودورداستایوفسکی نویسنده روس داد و با چاپ کتابهاوضعیت مالی آنان بهتر شد. غالب داستانهای اوپیچیده و به زبان دشوار روسی که خاص جامعهممتاز روسیه قدیم و مملو از اصطلاحات فرانسویبود داستایوفسکی از سال ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۱برای چندین مجله داستانهای کوتاه و یا دنبالهدار مینوشت تا بتواند خرج خانواده را درآورد… داستایوفسکی در آن دوران کتاب(یادداشتهایی از زیرزمین)را نوشت با سر وسامان گرفتن زندگیشان، داستایوفسکی به همراههمسر دومش به اروپا رفت و سپس کتاب رمان(ابله)را نوشت. او پس از دو سال به روسیهبازگشت و دوباره فعالیت خود را در عرصهنویسندگی بیش از گذشته ادامه داد. در سال۱۸۷۷ کتاب خاطرات یک نویسنده را براساستجربیات و دیدگاهش نسبت به جامعه نوشت. درسال ۱۸۸۰ رمان معروف “برادران کارامازوف” را به رشته تحریر درآورد. این کتاب درباره مرزبین بدی و خوبی و شیطان و فرشته است. در آنسال در سخنرانی پوشکین در مسکو شرکت کردو برای او مقالاتی نوشت و نه تنها در روسیه بلکه درجهان به شهرت رسید. آنا همسر او نیز همیشه درسختیها و دشواریها همراهیاش میکرد و فئودورداستایوفسکی نویسنده روس دریکی از داستانهایش ذکر کرده که همه موفقیتشرا مدیون آنا همسر جوان و مهربانش است.
و سرانجام فئودورداستایوفسکی نویسنده روسدر ۲۸ ژانویه سال۱۸۸۱ در سن ۶۰ سالگی در خانهاش در سنتپبرزبورگ چشم از جهان فرو بست. بعد از مرگ او چنددانشجوی ادبیات در دانشگاه مسکو به نقد وبررسی کتابهای داستایوفسکی پرداختند و بهاین نحو کتب وی را به جهان معرفی کردند.تاکنون کتابهای داستایوفسکی به ویژهرمانهای ابله، جنایات و مکافات و برادارانکارمازوف به چند زبان ترجمه شده است و حتیبه صورت فیلمنامه درآمد. داستایوفسکی پس ازمرگش به شهرت رسید و آوازهاش در ادبیاتجهان همهگیر شد. فئودورداستایوفسکی نویسنده روس یکی از بنیانگذاران و پایهگذارانادبیات روسیه است و اکنون روسیه به این نویسندهنامدار افتخار میکند.