جی. دی. سلینجر
جی. دی. سلینجر (جروم دیوید سلینجر) از نویسندگان مطرح آمریکایی در سالهای اخیر است. او تا حد امکان زندگی خود را خصوصی نگاه داشته و خواهان انزوا و عدم ارتباط با دنیای بیرون بوده است. جی. دی. سلینجر داستانهای کوتاه خود را در مجله نیویورکر منتشر میکرد و پس از اینکه با انتشار ناطور دشت به طور ناخواسته در کانون توجه قرار گرفت علناً از ظاهر شدن در اماکن عمومی خودداری کرد. دو سال از زندگی این نویسنده در جبههِی جنگ جهانی دوم سپری شد و طبق ادعای نزدیکانش حضور در جنگ برای او اختلالات روانی به همراه داشته که به گوشهگیری و جمعگریزیش دامن میزده است. تأثیر جنگ بر بسیاری از داستانهای او هویداست.
جی. دی. سلینجر توانایی بسیار زیادی در شخصیتپردازی داشته است و نقشها در اغلب داستانهای او به وسیلهی کاراکترهای تعریفشده و شناخته شدهی خانوادهی گلس و خانوادهی کالفیلد ایفا میشوند. او همواره کاراکترهای جوان را برای داستانپردازی انتخاب میکند و متون کتابهایش پر از دیالوگهای طولانی، نامهها و مونولوگهاست. به علت انرژی و جذابیت خاص، سبک جی. دی. سلینجر در میان جوانان و نوجوانان آمریکا از محبوبیت فوقالعادهای برخوردار است.
جی. دی. سلینجر آثار منتشر شدهی اندکی از خود باقی گذاشت و پس از مرگش چندین داستان منتشر نشده از او در منزلش یافت شد که به دلیل ترس از معروفیت بیشتر، آنها را به دست چاپ نسپرده بود. او در یکی از معدود مصاحباتی که انجام داده است خود را عاشق نویسندگی دانسته و همچنین اضافه کرده است که آرامش حیرتانگیزی در منتشر نکردن داستانها و اینکه فقط برای خودش مینویسد وجود دارد.
کتابهای ترجمه شده در ایران از جی. دی. سلینجر با نامهای متفاوت توسط انتشارات مختلف چاپ شدهاند. در این میان میتوان به برجستهترین اثر جی. دی. سلینجر ناطور دشت و همچنین دلتنگیهای نقاش خیابان چهل و هشتم، نغمهی غمگین، جنگل واژگون، فرانی و زویی، هفتهای یه بار آدمو نمیکشه و شانزدهم هپ ورث ۱۹۲۴ اشاره کرد.